نه ماهگی نازنینم
دردانه ام سلام، سلامی به بلندای آسمان و به وسعت زمین پروردگار زمین و آسمان. می نگارم لحظه ای که در آن لحظه تو در خوابی و من برای عزیز جانم می نگارم. وجودم سرشار از وجود نازت هست، وجودی که خدا در کالبد آن روح دمید و من مسکن آن روح شدم. لبخندی به توبخشید که با آن لبخند، لبهایمان خندان شد و گریان شد چشمانمان با گریه ی تو بر چشم. اشک شوق حلقه زد بر دو دیده ی من با شوق تو بر با من بودن. ابری شد و بارید دو چشمم، آن لحظه که در آن آمد دنیا فرزند. &...
نویسنده :
مامان و بابای امیرعلی
23:53